حدود 12 سال پیش این ایده به کله مبارکم زد که خودم بیام یک مدل قابل پرواز بسازم. در نتیجه شروع کردم بکار و کلی وسیله مانند موتور و اسپید کنترل و باطری و غیره خریدم و شروع به ساخت کردم و یک مدل دست ساز درست کردم که اصلا از زمین بلند نشد و در نتیجه رفتم سراغ بعدی.... و دومین مدل دست سازم در اولین پرواز، با مخ رفت توی تراس همسایه و داغون شد و ...... خلاصه که نتونستم یک مدل درست و حسابی بسازم و ....
بعدش با خودم گفتم که برم کلاس آموزش ساخت، گشتم و کلاسهای آموزش ساخت هواپیمای سوختی در باشگاه هوایپمایی کشوری پیدا کردم و سه ماه تمام رفتم کلاس، کلاسی که هر جلسه اش 3 الی 4 ساعت بود، البته استادی در کار نبود و یه نفری میومد اول کار یکسری وظایف برام تعریف میکرد و میرفت و من باید در کارگاه کار میکردم و همه آن وظایف را انجام میدادم و .....
آن هواپیما، مدلی بود از نوع گلایدر بنام تکنیک که بعنوان نیروی محرکه از یک موتور دو زمانه الکلی استفاده میکرد و الوران نداشت و فقط با سکان عمودی و افقی کنترل میشد. این مدل باید با چوب بالسا ساخته شده و با کاور سولارفیلم هم کاور میشد.
یکی دو هفته اول از اینکه تونسته بودم یک کلاس آموزشی پیدا کنم تا اصول صحیح ساخت را یاد بگیرم، خوشحال بودم اما بعد از مدتی، از آمدن و رفتنهای متوالی واقعا فرسوده و خسته شده بودم. یادمه که اواخر کار بشدت عصبی بودم چرا که سه ماه تمام وقت گذاشته و فقط تونسته بودم فقط یک مدل گلایدر بسازم.
کلا مدلهای سوختی، مشکلات و پیچیدگیهای خاص خود را دارند و اگر فردی نباشد که راه و چاه را با آدم نشان بدهد، اواسط کار خسته شده و مجبور میشویم عطای کار را به لقایش ببخشیم. بخصوص آببندی کردن موتور دوزمانه الکلی و میزون کردن آن، واقعا پر دردسر بوده و از عهده هرکسی بر نمیاد.
آن گلایدر کذایی با قیافه زاغارتش، بیشتر از یکی دو بار پرواز نکرد و در هر پرواز، یک کرش ریزی داشتم و کلا در پرواز سوم، خورد و خاکشیر شد و فقط قسمت دمش سالم ماند.
با کرش کردن آن مدل، کلا یه مدتی از مدل و هواپیما متنفر شدم و رفتم سراغ کار و زندگیم.... بعد از حدود دو سه ماه، مطلبی در اینترنت دیدم در مورد ساخت هواپیمای مدل از جنس ورق فومبورد
با ظهور ورق فومبرد بجای چوب بالسا، ساخت هواپیما خیلی راحتتر شد و من تونستم با استفاده از ورقهای 5 میل فومبرد، یکی دو هواپیمای الکتریکی بسازم و بخوبی پروازش بدهم.
بعد از آن بود که دستم راه افتاد و شروع کردم به ساخت انواع مدلهای مختلف و .......
الان که دارم فکر میکنم، می بینم سوتی های زیادی داشتم مثلا :
1- بدلیل کمبود اطلاعات، مدلهای اشتباهی را برای شروع به ساخت انتخاب میکردم
2- کارهای اضافه زیادی انجام میدادم که علاوه بر هدر دادن وقتم، در کارائی مدل نهایی تاثیر منفی داشتند
3- از وسایلی استفاده میکردم که اصلا مناسب ان مدل دست ساز من نبودند
4- بدلیل اینکه فروشندگان احساس میکردند با یک نفر مبتدی طرف هستند، هر جنس بنجلی داشتند بمن میفروختند
5- در مراحل ساخت به نکات مهم فنی دقت نمیکردم و در نتیجه عموما هواپیماهام پرواز نمیکردند.
بعد از یکی دو سال که حدود 20 تا هواپیمای یک و چند موتوره ساخته و پرواز داده بودم، با همکاری اقای نوابی، بفکر برگزاری کلاسهای آموزش ساخت هواپیمای مدل افتادیم.
با برگزاری کلاسها، فهمیدیم که روشهای کاری که برای ما راحت بود برای بعضی از کارآموزان راحت نبود. در نتیجه شروع کردیم به اصلاح روشهای ساخت مدلمان و در نهایت بعد از برگزاری سه دوره آموزش، به راهکارهای جالبی رسیدیم که همه کارآموزان ما میتوانستند فقط در دو جلسه 5 ساعته، یک هواپیمای الکتریکی را با رعایت اصول آیرودینامیک بسازند.
این کلاسها در طی چهار سال، بصورت مستمر برگزار شد و تعداد زیادی از علاقمندان توانستند با حضور در این کلاسها، با روشهای صحیح و راحت ساخت هواپیمای رادیوکنترلی آشنا بشوند. اما با بالا رفتن قیمت دلار و گران شدن لوازم و قطعات، کلاسهای حضوری کارگاه ساخت و پرواز تعطیل گردید.
X | بستن منو |
|
|
پشتیبانی سایت :
09123085676